عکسهای 9 ماهگی ات
عزیز دل خاله 9 ماهــــــــه شدی ،تبریک میگم وروجکم که با شیطونی هات باعث خنده مایی.توی این مدت خیلی اتفاقها افتاد اینکه اولین ماه رمضونی بود که تو تو کنار ما بودی ،درست همین موقع ها بود که تو ،توی دل مامانی بودی و من و آننه جون و مامان سولی تو تدارک سیسمونی تو بودیم با اینکه روزه میشدیم ولی چیدن اتاقت یه لذت خاصی داشت یه شور خاصی (البته خاله شادی زحمت میکشید واسه ما افطاری آماده میکرد)خدارو هزار مرتبه شکر که امسال صحیح و سالم کنار ما هستی و این بزرگترین نعمت برای ماست
سر سفره افطاری با تو ماجراهایی داریم ،کل سفره رو بهم میریزی ،به ترتیب تو بغل همه یه دور میزنی خیلی شیطون شدی همش دنبال یه جا هستی واسه پنهون شدن و ادی بازی کردن مخصوصا یه ادی بازی داری با خاله شادی که کل خونه رو میزارین رو سرتون از این مبل میپری به اون مبل ،داد میزنی غش میکنی از خنده آننه جون تحریمتون کرده تو و خاله شادی رو، ازتون شاکی هستش میگه خاله شادی خودش کم بود به تو هم شیطونی یاد میده
هر روز با بابایی میرین صفاسیتی سرسره بازی و خرید روزمره خونه .مامان سولی وقتی از ماجراهاتون با بابایی میگه از خنده روده بر میشیم آخه بابایی یه کم توپول شده ،شکم بابایی رو کردی محل بازی
مامان شاهین کوچولو گفته بود از آهنگ وبلاگت خیلی خوشش میده معنی اش رو نمیفهمه و یکی دو نفر دیگه که به خاطرشون معنی ترانه رو میذارم
Kırmızı papuçları duruyor başucunda کفشهای قرمزش بالای سرشه
Başı düşmüş yastığa uyuyor mışıl mışıl سرش افتاده رو بالش خوابیده آروم آروم
E bebeğime eee mmm mmm mmm mm اااا برای کودک اااا
Minik minik kolları düşmüş iki yanina دستهای کوچولوش افتاده دو تا سمتش
Dalmış pembe düşlere dünyalardan habersiz تو رویاهای صورتی رفته بدون اینکه از دنیا باخبر باشه
Düşlerin getirdiği mutluluk olsun رویاهات واست شادی بیارن
Sevdiğin ve sevildiğin bir hayatı sür bebeğim یه زندگی رو بگذرون که دوست داشته باشی و دوست داشته بشی کودکم
Günün günden güzel olsun هرروزت نسبت به دیروزت زیبا باشه
[Nakarat]
Minicik yastığını paylaşmış bebeğiyleh بالش کوچولوش رو با عروسکش تقسیم کرده
Alacaklarmış gibi sarılmış elleriyle مثل اینکه میخوان ازش بگیرن محکم با دستاش گرفته
عکسهای 9 ماهگی
دست مامان سولی مهربون درد نکنه این دسر خوشمزه رو درست کرده ، تو هم به خودم رفتی عاشق دسر و شیرینی هستی منم از بچگی عاشق فالدا بودم دوتایی دخلش رو آوردیم پایین
عکسهای هنری از خاله ،از بس شیطون شدی دیگه با مصیبت با خاله شادی ازت عکس میگیرم
خاله میبینی چه ساکتم ،تشویقم کن
بلند بشم وایستم ،هوس شیطونی کردم
عاشق این نی هستی ،یه لحظ هم ولش نمیکنی
خاله زود عکسمو بگیر برم ،کلی باید شیطونی کنم
زندگی با نی لذت بخشه
خسته شدم یه کم خستگی در کنم
چند تا عکس از سرسره بازی ات
آفرین مرد مبارز برو بالا
حالا هم بیام پایین
داشتیم از مغازه های سمت خونمون رد میشدیم دیدیم آقا pooh اونجاست ما هم از فرصت استفاده کردیم عکس گرفتیم
این دیگه چیه تعجب کردم خیلی گنده هست
عکسهای اولین باری که شب احیا رفتی،از اونجایی که عاشق کتاب پاره کردنی به سمت کتابهای همه حمله میکردی
تو بغل آننه جون داری قرآن میخونی
از بس تو بغل همه میرفتی آخر سر خسته شدی تو پاهای آننه جون دراز کشیدی(اینم بگم همه متعجب بودن اینکه اینهمه مهربونی بغل همه میرفتی )
اینجا هم مشغول آب خوردنی
اینجا هم رفته بودیم مراسم شام غریبان حضرت علی، خونه دوست خوونوادگیمون ،که تو با شنتیا اونجارو گذاشتین رو سرتون از بس شیطونی کردین
شنتیا و آرسن در حال بازی