شیطنتهای 8 ماهگی
اومدم تا از شیطنتهات بگم عسل خاله میدونم وقتی بزرگ میشی وقتی واسه خودت مردی میشی اینارو میخوری موقع خوندن بعضی هاشون تبسم میکنی ،تو بعضیهاشون خجالت میکشی ،تو بعضیهاشون قهقهه میزنی و..... اما میدونم که هر هرکدوم از این خاطرات ،برات شیرینه میدونم وقتی بزرگ میشی این رو حس میکنی که ما همگی خیلی دوستت داریم و عاشقتیم ولی یه بار دیگه میخوام بگم خیــــــــــــلی خیــــــــــــــــلی دوستت داریم عسلکمون اما حالا نوبت شیطنتهای آقا آرسن خان : تا یه فرصتی پیدا میکنی میری پشت مبلها قایم میشی و از اونجا میپایی ،که از گوشه یکی تورو ببینه تا باهاش ادی بازی کنی بالا رفتن از پله ها رو حدود یه ماه میشه که یاد گرفتی اما از پایین اومدن میتر...