اومدن به خونه
قرار بود 91/8/10 یعنی 4شنبه مرخص بشین و تو بیایی خونه.صبح رفتیم خونه تون با خاله شادی خونه رو تزیین کردیم ناهار رو آماده کردیم بعدش خاله شادی موند خونه من و بابایی و دایی سیامک رفتیم بیمارستان. بعد اینکه معاینه ات اینا انجام شد ترخیص شدین.اومدیم خونه خاله شادی اومد بدرقه ات بعد من و آننه جون بردیمت حموم وای چه جیغ و دادی راه انداختی قرمز قرمز شدی از بس گریه کردی بعد حموم از خستگی گرفتی خوابیدی تا شب دایی سیامک اومد فوری بیدار شدی میخندیدی خاله فدات بشه جیگر من شب میخواستیم بیاییم خونه نمیتونستیم ازت جدا بشیم عاشقت شدیم جیگرم. عکسهایی از اومدن به خونه کادوی خوش آمد گویی به خونه ...