آرسنآرسن، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

آرسن مرد شجاع و قهرمان ما

سومین شب یلدای آرسن جون

                   یلدا مبارک   عزیز دلم سال 1393 و سومین یلدای ما به شیرینیه شیرین بودن تو سپری شد و یه خاطره دیگه توی صفحه زندگیمون رقم بست . مخصوصا امسال که شیطون شدی و بلبل زبونی میکنی   موقع چیدن میز به همه چی سرک کشیدی و به خوراکی ها واویلا دادی و ناخنک زدی   ماجراهایی داشتیم باهات موقع عکس گرفتن چون همه چی مال تو بود (منیمدی) و مشغول خوردن بودی و عکس گرفتن رو سخت میکرد   و بالخره یکی دیگه از مراحل سخت عکاسی رو سپری کردیم  (واقعا خدا به داد منو خاله شادی برسه) چون  غیر قابل ...
8 دی 1393

عکسهای 15 ماهگـی ات

هوررررررررررررررررااااااااااا آرسن من 15 ماهه شده و خاله اومده از شیطنتهای این روزاش بگه البته ناگفته نمونه که این چند وقت بد جوری سرما خورده بودی و تب شدید داشتی و تبت پایین نمیومد و باعث شده بود مامان سولی و ماها کلی نگرانت باشیم ،بعدش معلوم شد علاوه بر سرماخوردگی 8 تا دندون میخوایی در بیاری و تب اونم اضافه شده و حسابی ضعیف شدی خدارو شکر که به خیر گذشته و الان بهتر شدی اما جونم از شیطون کاریهات بگه ،چندروزی میشه که احساسات خاله رو فوران کردی آخه چطور ممکنه احساساتم فوران نشه شب از خستگی رو کاناپه دراز کشیده بودم دیدم آروم از مبل بالا اومدی و بالا سرم نشستی و موهامو کشیدی یه جیغ اساسی کشیدم بعدش که دیدی ناراحت شدم خم...
19 بهمن 1392

آرسن و ماجرای این روزاش

  عزیز دل خاله ایندفعه با کلی عکس اومدم ،شیطنتهات دیگه روز به روز بیشتر میشه اما برا ما خیلی شیرینه درسته بعضی وقتا همه مون این شکلی میشیم از کارهات بیشترشون  رو فیلمبرداری میکنم تا وقتی بزرگ میشی ببینی چیکارا کردی بیشتر سعی میکنیم بهت نه نگیم چون از لحاظ روانشناسی رو اعتماد به نفست اثر میذاره و میخواییم خودت همه چی رو کشف کنی تا جایی که به چیزای خطرناک دست نزنی راحتت میذاریم تو هم که ماشالله خیلی کنجکاوی و عاشق کشف کردن چیزای جدید کابینتهارو خالی نکردیم تا وقتی باز میکنی بعضی چیزارو برداری و دست خالی برنگردی درسته جابه جا کردن وسایل  و تمیزی خونه منو خاله شادی رو کلافه میکنه اما گلایه ای نداریم چون ما خودمون هم یه زمان...
23 دی 1392

عکسهای 14 ماهگی ات

عزیز دل خاله 14 ماهه شدی و با کلی عکس اومدم .اما قبل از عکس ها میخوام از رفتارهای این روزات بگم.حدودا 3 هفته پیش یاد گرفتی که سوال بپرسی ،ماجرا از اونجایی شروع میشه که مامان سولی توی tv فیلم میدیده برگشتی به مامی سولی گفتی این کیه؟(البته با تلفظ خاص خودت این کیـــا؟) از اون روز این کلمه رو زیادی تکرارا میکنی یه شخصی یه شی رو که تازگی داره ببینی شروع میکنی به گفتن این کیه؟این چیه؟داشتیم میرفتیم جایی سوار ماشین شدیم از رو صندلی عقب راننده آژانس رو دید زدی دیدی غریبه هست کل راه میپرسیدی این کیا؟ مامان سولی داشته گردگیری میکرده یه هویی دیده تو با دستمال اومدی داری گردگیری میکنی .فدای اون تمیزی و مرتب بودنت بشم من ،که همه اینارو از دایی س...
17 دی 1392

وبلاگمون یه ساله شد

                                عسلکم درست همچین روزی بود که شروع کردیم به نوشتن خاطراتت توی وبلاگ ، رو اسم وبلاگت خیلی فکر کردیم که چی باشه اما از اونجایی اسم تورو خاله شادی انتخاب کرده بود که آرسن باشه اسم وبلاگت رو هم آرسن گذاشتیم                                         &n...
30 مهر 1392

عکسهای 9 ماهگی ات

 عزیز دل خاله 9 ماهــــــــه شدی ،تبریک میگم وروجکم که با شیطونی هات باعث خنده مایی.توی این مدت خیلی اتفاقها افتاد اینکه اولین ماه رمضونی بود که تو تو کنار ما بودی ،درست همین موقع ها بود که تو ،توی دل مامانی بودی و من و آننه جون و مامان سولی تو تدارک سیسمونی تو بودیم با اینکه روزه میشدیم ولی  چیدن اتاقت یه لذت خاصی داشت یه شور خاصی (البته خاله شادی زحمت میکشید واسه ما افطاری آماده میکرد) خدارو هزار مرتبه شکر که امسال صحیح و سالم کنار ما هستی و این بزرگترین نعمت برای ماست سر سفره افطاری با تو ماجراهایی داریم ،کل سفره رو بهم میریزی ،به ترتیب تو بغل همه یه دور میزنی خیلی شیطون شدی همش دنبال یه جا هستی واسه پنهون شدن و ا...
14 مرداد 1392

عکسهای 7 ماهگی ات

عکسهای 7 ماهگی عسل خاله خاله جون عزیزم ،خیلی وقته وبلاگت رو آپدیت نکردم ،پیش تو خیلی شرمنده ام نگی خاله من بی توجه شده خیلی سرم شلوغ بود،تازه شما آقای وروجک اونقدر شیطون شدی اونقدر شیطنت میکنی که به خستگی هام اضافه میشه نا نمیمونه  واسه خاله ات بگذریم میخوام از شیطنت هات واست بنویسم ، 4 دست و پا که راه میرفتی تازگی ها، پله هارو بالا رفتن و پایین اومدنم بهش اضافه شده یاد گرفتی بگی ادی هی ادی ادی میکنی ،دادا یعنی دایی سیامک عاشق رقصیدنی با یه گانگام گفتن توی یه دقیقه هزار بار بالا پایین میپری تا میاییم یه آهنگ بذاریم سر و صدات میره رو هوا یعنی با من همراهی کنین تو رقصیدن، بعدش خاله شادی و خاله فرناز بیچاره تا وقتی...
8 تير 1392