اولین باری که عروسی رفتی
اولین باری که عروسی رفتی ،عروسی پسر دوست خونوادگیمون بود ،آننه جون واست پیراهن دوخت یه روز قبلش، با یه پاپیون شیک دست گلش درد نکنه (البته خاله منم به آننه جون تو کار طراحی و برش کمک کردم، دست خاله فرنازم هم درد نکنه خود تحویلی)
خیلی ماه شدی خیلی ناز شدی جیگر خاله
اینجا هم چند تا عکس از وقتی شیطنت میکردی مامان دستگیرت کرده از پشت ازت چند تا عکس شکار کرده
مر حله 1 شیطونیت
مرحله 2 شیطونیت
مرحله 3 شیطونیت
اینجا هم خاله لعیا اومده بود خونتون کاکائو گرفته بود ،تا بهت داد گرفتی مالیدی به صورتت ،بعد با رورک خودتو رسوندی سریع اتاقت ،یعنی داشتی از دست ما فرار میکردی
اینم هدیه قشنگ از طرف مامان بابایی ،زحمت کشیده گرفته واست دست گلش درد نکنه مبارک جیگر خوشگلم باشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی