آرسنآرسن، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

آرسن مرد شجاع و قهرمان ما

عکسهای 25 ماهگی ات

1393/9/21 20:27
نویسنده : soli
998 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسل خاله ،قبل از همه تا یادم نرفته میخوام از همه دوستای گلمون تشکر کنم بابت پیامهای قشنگشون راجع به تولدت و تعریفهاشون از جشن تولدت که باعث دلگرمی و خوشحالیمون شدن، فدای تک تکتون که به ما خیلی لطف دارین بغلبوسمحبت

 

بعد بریم سراغ اتفاقهای این چند روزه و دلیل دیر آپ کردنمون متاسفانه از سرماخوردگیهای ویروسی گرفتی و بستری شدی و کلی نگرانت شدیم که هنوزم تداعیش باعث ناراحتیمون میشه چون واقعا خیلی درد داشتی و هیچی تو معده ات نمیموند و تب 40 درجه که خیلی نگرانمون میکرد و به هیچ عنوان پایین نمیومد دکتر رفتن های پی در پی جواب نمیداد و مجبور شدن ببرنت بیمارستان و منو خاله شادی تا خود صبح کلی گریه کردیم و دعا خوندیم تا اینکه مامان سولی زنگید و گفت که میارنت خونه و تبت پایین اومده و  اونم یه هفته ای زمان برد تا بهتر بشی ،تو اون مدت هم بیشتر دوستامون نگران حالت بودن و مدام پیگیری میکردن که جا داره ازشون تشکر کنم بوسبغلمحبتمخصوصا دوستای راه دورمون که با تلفن جویای حالت بودن و کلی هم برات دعا کردن تا خوب بشی واقعا بودنشون کنارمون تو اون لحظات خیلی آرامش داد بوسمحبت

 

اما رفتارهای آرسن 25 ماهه چشمک

 

موقع بیماری وقتی حالت یکم خوب شده بود ، خودتو پاشویه میکردی و تب سنج رو میذاشتی زیر بغلت میگفتی تب یعنی تبت رو اندازه بگیریم زبان خاله فدات بشه الهی بوس

 

وقتی میخوایی حرف بزنی کلماتی که ترکی آسونه اونارو استفاده میکنی و همینطور فارسی ،وقتی هم یه فعلی رو انجام میدی زبونی هم میگی مثل ایچدیم (نوشیدم) نشستم (اوتتوم ) سیندیریم (بشکنم ) ایستمیرم (نمیخوام )

 

کلمات ترکی استانبولی و انگلیسی رو هم استفاده میکنی از کلمات ترکی که میگی hadi/evet/tamam  و انگلیسی میوه ها و اعداد. اتفاق جالبی که افتاد داشتم یه فیلم میدیدم اومدی تعجب کردی گفتی bu ne?سوال دیگه من کفم برید و هنگیدم که اینو از کجا گفتیتعجبکلا طوطی شدی و همه چی رو تکرار میکنی

 

باید اسم جدیدم رو به خودم تبریک بگم از اَری بودن ارتقا پیدا کردم به ناناسم و خیلی جالبه تا حالا کسی از اعضای خونه دوست آشنا پیش تو بهم نگفته ناناس که بگیم از اون یاد گرفتی زبانولی خداییش خیلی حال میکنم وقتی میگی ناناسم قند تو دلم آب میشه بوسبه دایی سیامک هم میگی سیام چشمکدایی هم میگه چه سیامی بگو دایی میخوایی حرص بدی میگی سیام خنده

 

تو کارهای خونه خیلی کمک میکنی تا بگیم وقت ناهاره فوری پا میشی سفره و آب رو برمیداری میاری و از  تک تکمون میخوایی بریم سر سفره ، خودشم این شکلی شادی جان دو (پاشو ) ،یه آبی بریزی جایی فوری دستمال میاری و پاک میکنی ،آشغال بریزی فوری جارو دستی میاری و میکشی ،تا جارو برقی بیاد وسط میگی منیمدی یعنی بدین من بکشم ،خاله فدای تمیز بودنت بشه بغل

 

عاشق نقاشی کشیدنی همش دنبال رنگی هستی (یعنی مداد رنگی هات )چشمکاینروزها بیشتر با بازی های فکریت سرگرم میشی و یه چیزهای جدید به بازی ها اضافه میکنی مثلا مکعب هات رو میچینی و روشون دایناسور اینا میذاری و قلعه میکنی و دوست داری کف بزنیم برات و تشویقت کنیم خاله قربون اعتماد به نفست بشهمحبت ماهگیری رو هم زیاد دوست داری یه ظرف پر از آب و کاغذهای رنگی که حکم ماهی رو دارن و گرفتن اونا از آب برات لذت بخشه زبانو اینکه اشکال مختلف رو از مجله ها با قیچی جدا کنیم بعد اونا زبون در بیارن و با تو حرف بزنن و بشه یه قصه خوب برای جیگرم و کلی ذوق کنی و بخندی آرامو شبها هم کلید کنی به بابایی ات که کتاب بخون زیبایعنی برات داستان بخونه

 

عینک آننه جون رو برمیداری و میگی یه ذره و با انگشت های کوچلوت اشاره میکنی و دلبری میکنی و میزنی به چشات و فوری پس میدی خندونک

 

چند وقته عادت کردی تا از خواب پا میشی کباب میخوایی ،بیچاره مامان سولی بعضا میپزه برات و بعضا قانعت میکنه کباب واسه صبحونه نیستش نه

 

تا یه گوشی گیرت میاد دنبال خودکار میگردی و رو گوشی حرکت میدی انگار که pen داره خندهتا دایی سیامک زنگ میزنه که قراره بیام دنبالتون مامان سولی میگه فوری لباسهاتو میاری میپوشی کلاه و شال گردن رو میبندی و منتظر میشینی تا برسی خونه ما که آبپز میشی قه قهه

 

یه بازیگر ترکیه هست emir berke اطرافیان میگن شبیه تو هست حالا یکی دوبار حرفش شده بین خودمون یادت مونده بعد یه روز که tvاونو نشون میداد داد زدی آرســـن(خودشم کشدار اسم خودت رو تلفظ میکنی ) اومد  فکر میکنی خودتی تو tvخندونک خندهمردیم از خنده با این رفتارت

                                              emir arsen 

 

زیر پات صندلی میذاری و از بالای دراور لوازم آرایشی مارو برمیداری میایی سراغ منو خاله شادی اول میگی رژ با ظرافت تموم رژمیزنی به ماها ،بعد میگی ریمل و ریمل رو میزنی و آخر سر هم رژگونه چشمکخندونکبعد همشون رو زیر تخت پنهون میکنی و کار ما میشه پیدا کردن لوازم آرایشیمون و طرح ناخن زدن رو از خاله شادی یاد گرفتی فوری میاری و به ناخن های من بیچاره مثلا که طرح میزنی البته کل دستم خط خطی میشه دلخور

 

عشقت همچنان به مهسا جون ادامه داره یه گوشی کهنه هست اونو بر میدری و یه گوشه خلوت میکنی و مثلا میزنگی به مهسا و میگی :ماهسا سلام خوبی؟بیا بیا ،بازی خاله فدای تو بشه که اینقدر ماهی بوس

 

روزهایی که نمیایین خونه ما زنگ میزنین از آننه جون اول منو میخوایی ؛آننه ناناس بده (سلام ناناس خوبی ؟بیا راضی بعد نوبت شادی میشه شادی جان بده، گوشی تحویل خاله شادی داده میشه و ادامه صحبت و تا نحرفی ول کن نیستی خنده)بماند که  تا گوشی مامان سولی رو پیدا کنی به ما تک میندازی تا بزنگیم بهت بحرفی خندونک

 

تا منو خاله شادی رو اذیت کنی میایی میگی "شرننده، ببخش "به همراه کج کردن گردن زبان،تا یه چیزی بخوایی بهت بدیم میگی "میسی"

 

لباسهات رو به انتخاب خودت میپوشی و تقریبا تنهایی میتونی تن کنی و از تنت در بیاری تشویق

 

حرکتهای جدید به رقصیدنت اضافه کردی مخصوصا آذری و راک که باعث خنده ما میشیراضی

 

خاله شادی بخواد یه جایی بره پشت سرش گریه میکنی ،اونروزی کفش باعث شده بود پاهای خاله شادی تاول بزنه تا خاله گفت وای پاهام تاول زده ، دیدیم فوری رفتی بدو بدو کرم آوری به پاهای خاله میزنی میگی شادی جان کرم قه قههخلاصه خیلی هواشو داری

 

محرم صفر هم که بابایی برات طبل گرفته بود و طبل میزدی و حسین میگفتی خاله فدای حسین گفتنت بشه بوس

 

حالا بریم سراغ عکسها

 

25 ماهگیت مبارک باشه عسلم جشنجشنجشن

 

کیک 25 ماهگی ات که زحمتش رو مامان سولی کشیده ،دست گلش درد نکنه تشویق

 

عکسهای 25 ماهگی ات

 

آرسنم خوشحال از اینکه قراره باز براش تولد بگیریم بغل

 

عکسهای 25 ماهگی ات 1

 

عکسهای 25 ماهگی ات 2

 

داری دید میزنی تا انگشت کنی کیک رو عینکزبان

 

عکسهای 25 ماهگی ات 3

 

 آرسن و شکار لحظه موقع ارتکاب جرم هیس

 

عکسهای 25 ماهگی ات 4

 

با قدرت تمام در حال برش کیک راضی


عکسهای 25 ماهگی ات 5

عکسهای 25 ماهگی ات 04

 

اینجا هم قهرت گرفته باز معلوم نیست سر چیقهر

 

عکسهای 25 ماهگی ات 6

 

غنچه کردی لبهات رو داری اماده میشی برای .....

 

عکسهای 25 ماهگی ات 06

 

درسته  حدستون ، نوبت مرحله دلخواهت رسیده یعنی شمع فوت کردن جشن

 

عکسهای 25 ماهگی ات 6

 

عکسهای 25 ماهگی ات 7

 

و تکرار روشن و فوت کردن شمع طی چند مرحله کچل

 

عکسهای 25 ماهگی ات 8

 

و پایان  ماهگرد با رقص آرسنی جشن

 

عکسهای 25 ماهگی ات 9

 

عکسهای 25 ماهگی ات 10

 

و اما حالا نوبت عکسهای این چند روز

 

طبل و پلاک و چپیه که بابایی برا روزهای عزاداری محرم گرفته بود

 

1

 

و مراسم عزادری و دسته ها

 

2

 

3

 

4

 

5

 

6

 

7

 

و اما عکسهای وقتی مریض بودی و بی حال

 

8

 

9

 

اولین بار برای جیگرکم سرم زده بودن و اذیت میشد غمگین

 

10

 

11

 

اینم شیرینی که دختر خاله آیلار به همراه شمع تو روز اصلی تولدت برات خریده بود دست گلش درد نکنه محبتبوس

 

11

 

وقتی داری نقاشی میکشی و با قالبهای سیب زمینی و آبرنگ مهر میزنی به کاغذها و کلی خوشحالی زیبابوسبوس

 

12

 

13

 

14

 

15

 

15

 

16

 

اینم عصرونه هایی که اننه جون برات آماده میکنه و تو با کلی ذوق از دست آننه جون میخوری خوشمزه

 

17

 

اینجا از دست خاله شادی قهر کردی و خودتو مخفی کردی مثلا خندهقهر

 

18

 

خاله شادی داشت خیارشور درست میکرد تو بهش مجال ندادی و تو هم برا خودت خیارشور درست میکردی خندونک

 

19

 

20

 

21

و اینم خیارشوری که آرسن جونم بار گذاشته ،چه شود این خیارشور ها خوشمزه

 

22

 

بعضی وقتا میری پشت پرده و قایم میشی و اینجا هم خاله شادی گیرت انداخته و ازت عکس گرفتهعینک

 

24

222

 

24

 

دیگه کم کم میخوایی تو زمینه عکاسی دست منو از پشت ببندی ،هر روز میاری دفتر یادگاریت رو تا بهت بگیم توش چی ها هست چند وقته گیر داده بودی به دستبندهای بیمارستان مامان سولی و خودت منم میگفتم وقتی کوچلو بودی به دست تو و مامان سولی بسته بودن گفتی باید در بیارمشون از دفتر و ببندم به دست تو اون یکی هم بردی دادی به مامان سولی و گفتی ببنده به دستش (سولی ببندش)بعد با دست مامان سولی رو گذاشتی کنار دستت و گفتی عکس بگیریم و ما هممون هنگ کردیم تعجباین ژست عکاسی خودت  هستش و من هیچ دخالتی ندارم (البته تنها این نیستش تا یه صحنه میبینی فوری میری دوربین رو میاری و میگی عکس رو کاناپه دراز میکشی میگی عکس بگیر)تعجبزبان

 

25

 

از اونجایی که هنوز اجازه ندادی کریرت و رورکت جمع بشه ،هر از گاهی یاد ایام جوونی میکنی و میری تو اون دوران و حسابی عشق و حال میکنی خندونک

 

26

 

28

 

بیچاره رورک اگه زبون داشت میگفت دست از سر کچلم بردار ماشینی که خاله پری برا تولدت گرفته رو هم میذاری روش و ماشین سواری میکنی

 

29

 

30

 

31

 

اینجا هم رفته بودین بیرون ،و خوابت گرفته بود منو خاله شادی ملچ مولوچت میکدیم و تو عصبی شدی تو خواب ،قیافه ات دیدن داشت خندونک

 

32

 

33

 

پسندها (4)

نظرات (14)

مامان زهره
22 آذر 93 21:27
دستتون درد نکنه عکسا خیلی زیبا هستن قالب وبتون خیلی زیباست ،پدر آسمون مادر زمین
soli
پاسخ
ممنون عزیزم که به ما سر زدین
فریبا
23 آذر 93 13:15
سلام عزیزم خیلی پسر خوشگلی داری خدا حفظش کنه میتوانی یه لطفی کنی آدرس تم اش دندونی گل پسرتو نو به من بدین؟ منم میخواهم واسه پسر م جشن بگیرم ولی نمی دونم به کجا سفارش بدم! من اهل تبریز خواهش میکنم جواب بدین ممنون میشم☺☺☺
soli
پاسخ
سلام خانومی ممنون چشاتون قشنگ میبینه تم های آرسن رو من خودم کار میکنم اگه مایل بودین سفارش قبول میکنم
فریبا
25 آذر 93 20:40
سلام دوباره، ببخشین آخه یکی از فامیلها مون هم واسه پسرش جشن تولد گرفته بود، یعنی به شما سفارش داده درست عین ارسن بود تم هاش ، مدیونم که اگه ازش بپرسم رومو زمین میدازه به خاطره همین نمیپرسم اگه آدرسش بگین خیلی ممنون میشم
soli
پاسخ
عزیزم قبلا جواب سوالتونو که دادم.من نمیتونم شما رو راهنمایی کنم چون نمیدونم فامیلتون از کجا تهیه کرده بهتره برین از خودش بپرسین
شادی
27 آذر 93 1:03
سلاامممممممممم عزیزای خوشگلم.ارسن جونم 25 ماهگیت مبارک.بمیرم مریض شده بودی؟خدا رو شکر که رفع شد.خیلی شبیه اون بازییگرست ارسن جون فرناز جان.خیلی دوستون دارم.ای کاش می تونستم از نزدیک ببینمتون و از وجودتون بهره ببرم .بوسسسسسسسسسسسسسسسس
soli
پاسخ
مرسی خاله ی مهربونعزیزم اگه تبریز باشین حتما همدیگه رو ببینیمشادی جون منم خیلی دوست دااارم از نزدیک ببینمتون.شهراد جونمو ببوس گلم
مامان عاطفه
28 آذر 93 16:30
سلام فرناز جون چه پست باحالی بود لذت بردم شماها چقدر مهربونید که به آرسن اینهمه میرسید 25 ماهگیش مبارکه عزیزم ...پسرترشی خیار هم میزاره این پسملی
soli
پاسخ
مرسی عاطفه جون.لطف داری عزیزم
مینا مامان آرمانی
28 آذر 93 22:09
پسر مو قششششنگ 25 ماهگیت مباررررررک چه خواب معصومانه ای دست خالت درد نکنههههههه
soli
پاسخ
قربونت عزیزم
شیما مامان شاهین کوچولو
29 آذر 93 15:03
به به چه پست طویل و درازی... 25 ماهگیت مبارک خوشگل خان... چقدر موهاش نازه الهی بگردم. نبینم دیگه مریض شیااااا دست خاله جونت درد نکنه که همیشه هواتو داره و واست میترکونه
soli
پاسخ
فدااای مهربونیت شیما جون
شیما مامان شاهین کوچولو
29 آذر 93 15:05
خاله جون. شاهین تو مسابقه شرکت کرده. لطفا بیایید بهش رای بدین مرسی
soli
پاسخ
چشم عزیزم حتما
مامان سودابه
1 دی 93 0:22
تولد صد سالگیش ان شاالله اگر چه خیلی وقته آپ نکردم ولی بیاین وب من و نوه های دلبندم خوشحال میشیم
soli
پاسخ
مرسی عزیزم.چشم حتما
مامان آنيسا
1 دی 93 17:41
نازی گل پسرمون مریض شده بود ایشالاه که بهتره همه عکسها عالی بود 25 ماهگیت هم مبارک عزیزم
soli
پاسخ
ممنون سعیده جونی
مامان سویل و آراز
4 دی 93 15:00
ارسن جونم 25 ماهگیت مبارک گلم واقعا که کپی امیر برک َ هستی ایشالا اینده ت هم مثل اون درخشان میشه ترشیت هم که محشر بود خیلی خندیدم
soli
پاسخ
ایشالله خاله جوونی.آره حالا کسی هم حق نداشت به ترشیش دست بزنه
فریبا
6 دی 93 14:04
عزیزم آخه خیلی تابلو س که تم زنبور عسل کار شما نیست آره ولی معلومه اش دندونی کار شماست .....
soli
پاسخ
سلام خانومی شما از من سوال پرسیده بودین و من با هدف راهنمایی بهتون جواب دادم ولی معلومه نیت شما یه چیز دیگه بوده و حالا به اون فامیلتون حق میدم چرا امتناع کرده که بهتون ادرس دقیق بده ،اما روشن کردن موضوع شما از من تم جشن دندونی رو پرسیده بودین و ادرس خواسته بودین منم گفتم تم های ارسن رو خودم درست میکنم (شما که ماشالله معلومه جز به جز وبلاگ مارو خوندین اینم حتما دقت کردین تم جشن دندونی ،تم تولد دو سالگی پرنس ،شب یلداها ،نی نی وبلاگ و بعضی ماهگردها کار خودمه)و لزومی نداشت که به شما دروغ بگم که شما در پس آشکار شدن دروغ من بربیایین اگه هدفم دروغ بود وبلاگ به این روشنی نمیساختم در ضمن شما که ادعا دارین من دروغ گفتم راجع به تم زنبوری برین با دقت بخونین که اونجا نوشتم فقط عکسهای 12 تا ماهگردت رو خودم ساختم و یه سری ریزه کاری های دیگه و گیفت ها.(اینم بگم لزومی نداشت اینهمه توضیح بدم انکه را که حساب پاک هست از محاسبه چه باک هست اینارو گفتم بدونین قلبتون رو چقدر تیرگی گرفته دوست عزیز تو آیینه دلتون همه رو مثل خودتون میبینین )نیازی هم نیس هی جواب بنویسین به من اگه فکر میکنین نویسنده وبلاگ دروغ گو هست میتونین نگاه نکنین به این وبلاگ.
ناهید
8 دی 93 8:14
سلام فرناز جونم بازم مثل همیشه گل کاشتی دوست هنرمند و مهربونم مثل همیشه هم عکسا قشنگ بود و هم کیک تولد . مطالبو که خوندم متوجه مریضی آرسن شدم خیلی ناراحت کننده بود امیدوارم آرسن همیشه سالم و سلامت باشه در کنارتون و دیگه هیچ وقت همچین مسئله ای براش پیش نیاد و همیشه کنار هم شاد و پر از آرامش باشین عزیز دلم . اون عکسای پشت پرده که از آرسن گرفتی هم قشنگ شده و اون پسر ترکیه خیلی شبیه آرسنه واقعا تازه لباساشونم مثل هم بوده دوستون دارم عزیزم مواظب خودتون باشین دوست گلم . بوووووووووووووس
soli
پاسخ
عزیزم چشات قشنگ میبینه.تو همیشه لطف داری به ما.مرسی به خاطر حرفااای قشنگی که از ته دل زدی کلی واسم ارزش داره گلم.خیلی خوشحالم که دوست به این خوبی و مهربووونی دارم .ناهید جووووووونم خیلیییییییییی دوست دارم بووووووووووووس واسه دوست خوش قلب و تکم
رهگذر
10 دی 93 18:05
با اجازه صاحب وبلاگ: فریبا خانم محترم! از کامنت های مغرضانه ای که گذاشتین من متوجه شدم شما یک سر سوزن هم از هنر چیزی نمیدونین. دوست عزیز درست کردن تم (به روشی که الان مرسومه و به اصطلاح بازاریه) کار خاصی نمیخواد اگر صاحب کمی ذوق و هنر باشین که نیستین. چیزی که تم های صاحب این وبلاگ رو متمایز کرده لباس های مخصوص، گیفت ها ی و چیزهای دیگه ای هست که خودشون خلق کردن و متاسفانه شما از هیچ جایی نمیتونین اونارو تهیه کنین. موفق و شاد باشین
soli
پاسخ
سلام دوست عزیز اولا اشک تو چشام حلقه زد از اینکه از طریق وبلاگمون یه دوستهایی داریم که هر چند خاموش هستن ولی دلشون پیش ماست و اینهمه به ما لطف دارن واقعا از لطفتون ممنون دوما یه تشکر ویژه بابت اینکه هنر دوست هستین و فرق کارهای بازاری و کارهایی که آدم ازدلش مایه رو میزاره رو میدونین.خیلی ممنون دوست عزیز