عکسهای 5ماهگی ات (البته با تاخیر)
سلام به همه دوستای گلمون
بالخره بعد از مدتها دوباره ما آپ شدیم ،توی این مدت که نبودیم همه دوستامون لطف کرده بودن برامون پیام گذاشته بودن جا داره از همشون تشکر کنم و همشون رو میبوسم خیلی دوستتون داریم
عسل خاله واسه خودت یه مردی شدی، هر روز بزرگتر میشی، شیطونتر میشی، چند وقت که نبودم نتونستم عکسهات رو بذارم از کارهات بگم از شیطونی هات، جیگرم داری دیوونه ام میکنی عاشقتــــــــــــــــــــــیم
از کارهات بگم که این چند وقته یاد گرفتی عاشق اینی که صدا در بیاری مخصوصا هی بگی مـــــــــــا /بــــــــــآ/ ave/ خاله شادی میگه قراره ببریم توی تبلیغات ave بازیت بدیم اونقدر صدا درمیاری که گاهی صدات میفته سرمون یاد گرفتی وقتی دستامون رو میذاریم جلو دهنت صدا در بیاری بعد بزنی زیر خنده
آننه جون تورو سر پا میذاره رو پاهاش بعد ترانه psy (گانگام استایل) رو میخونه میرقصی از خنده غش میکنی عاشق این ترانه ای
دایی سیامک رو بیشتر از همه دوست داری حرصم رو در میاری بماند که سر این موضوع با دایی هر روز بحثمون میشه که منو زیاد دوست داری ، تا میگیم دایی سیامک اومد بال بال میزنی دایی یه شعری داره واست تا اونو میخونه غش میکنی از خنده. شعر دایی ات اینه :خان دایی جون نازش کن ،هردن د بیر بوسش کن نصف ترکی نصف فارسی
تا بابات زنگ میزنه عکس بابایی رو گوشی میفته گوشی رو از دست مامان میگیری شروع میکنی به صدا در آوردن یعنی میحرفی، دیگه از صداها آدمهارو میشناسی
قبلا ها وقتی میگفتم آرسن برگشتی بهم نگاه میکردی الان دیگه تا میگم خاله جون برمیگردی
سر سفره که دیگه ماجرایی داریم باتو همه چی رو میخوایی ،تا میبینی کسی متوجه نیست فوری از سفره یه چیزی رو برمیداری میبری سمت دهنت
عکسهای 5 ماهگی ات البته با کمی تاخیر
دست خاله شادی درد نکنه که دسر رو درست کرده مرســــــــی خاله مهربون
ببینم این دیگه چیه
خاله فرناز بابا عکس نگیر دارم میرم شیطونی
بذار یه ژست عالی به خاله فرنازم بدم یادگاری
اینجا هم رفته بودیم ارومیه ،توی راه نگه داشتیم سوار اسبهای اسباب بازی فروشی شدی چون تو ماشین جا نداشتیم نشد واست بخریم اما خیلی خوشت اومده بود
اینم عکس دریاچه ارومیه
عکسهای 13 بدر که رفته بودیم آبشار سرگند دیزج
چون راهش خیلی طولانی بود تورو تا ابشار نبردیم اما بالخره تونستیم خودمون تا ابشار بریم بعد از 3 ساعت پیاده روی
اینجا توی راهیم داریم میریم سمت آبشار، مامان سولی شکار لحظه کرده از من ،تیپم که نهایته خنده هستش بزرگ شدی ببینی از خنده غش میکنی
اینم چند تا عکس از آبشار
بعد از آبشار رفتیم شبستر اونجا چندتا عکس تو پارکش ازت گرفتم
اینجا یه الا کلنگ قدیمی پیدا کردیم سوار اون شدی کلی ذوق کردی
اینجا هم رفته بودیم پارک نزدیک خونتون اونجا چند تا عکس گرفتیم ازت
آخر سرم خوابت برد