2 سال با آرسن جون
درست دو سال پیش بود که خدا تو همچین روزی تو ،فرشته مهربون رو برامون هدیه کرد و با زمینی شدنت خوشحالی و شادی نصیبمون شد الهی شکر به خاطر این لطف بزرگ
دوسال در کنار تو روزهای شیرین و پر از خاطره خیلی زود سپری شدن و ما هنوز توی حیرت که انگار دیروز بود ،داشتیم لحظه شماری میکردیم برای به دنیا اومدنت . آخ که چه روز شیرین و به یاد موندنی بود همه مون هیجان خاصی داشتیم و تنها چیزی که از خدا میخواستیم سلامتی تو و مامان سولی بود ،اونجا پشت اتاق عمل انتظار میکیشدیم و من تنها نزدیکتر از بقیه منتظر بودم تاصدای گریه ات رو شنیدم یه چیزی از قلبم انگار جدا شد و بعدش که پرستار تورو آورد اشکهام سرایز شدن حسی که تا حالا تجربه نکرده بودم هم اشک میریختم هم خوشحال بودم یه هویی به خودم اومدم دویدم سمت مامان اینا بنده خدا ها دل تو دلشون نبود با مژدگونی من و سلامتی تو خیالشون راحت شد و الان واسه خودت مرد کوچلو شدی عشقم، ایشالله روزهای آتی برات پر از شادی و موفقیت باشه
از لحظه به دنیا آمدن تا 2 سالگی