وبلاگمون یه ساله شد
عسلکم درست همچین روزی بود که شروع کردیم به نوشتن خاطراتت توی وبلاگ ، رو اسم وبلاگت خیلی فکر کردیم که چی باشه اما از اونجایی اسم تورو خاله شادی انتخاب کرده بود که آرسن باشه اسم وبلاگت رو هم آرسن گذاشتیم
اولین پست رو مامان سولی برات گذاشت حرفهایی که توی دوران بارداری قبل اینکه به دنیا بیایی نوشته بود از هیجانش برا تو نوشته بود که اینکه لحظه شماری میکنه برا به دنیا اومدنت بعد از اون من ادامه دادم ،یادمه وقتی به دنیا اومدی از بیمارستان اومده بودم تا رسیدم فوری عکسهاتو گذاشتم تا اونایی که نیومده بودن بیمارستان عکسهاتو ببینن ،توی این مدت سعی کردیم همه لحظه های به یاد موندیت رو توی وبلاگت ثبت کنیم ایشالله زندگی ات پر از خاطرات خوب برات باشه
این وبلاگ باعث شد ما دوستای خوبی رو پیدا کنیم دوستایی که وقتی یه هفته نبودیم دل نگران ما میشدن توی این یه سال با محبتهاشون باعث دلگرمی ما میشدن چه خوبه که این دوستارو داریم از همشون از صمیم قلب تشکر میکنم از همه مامان ها و عمه هاو دوستها وخاله هایی که همیشه با پیامهاشون شرمنده مون میکنن فداااااااااااای همشون ،قربون همه مهربونی شون