آرسن و ختنه شدن و بی حالی :(
این چند روز نتونستم وبلاگت رو اپدیت کنم ،چون که عشق منو ختنه کردن درست 2 ماه و 9 روزه بودی.خیلی درد کشیدی روز اول که کلا تا شب گریه کردی شبشم نخوابیدی.بعدشم که کلا این چند روز تا حلقه بیفته مریض بودی و بی حال. کسی نمیتونتست نزدیکت بیاد چون درد داشتی .وبالخره 11/27 روز چهارشنبه مامان سولی صبح ساعت 9.30 با هیجان زنگ زد که مامان پاشو بیا ارسن بدجوری گریه میکنه انگار حلقه میخواد بیفته تا ما برسیم حلقه افتاده بود و راحت شده بودی اینجا هم چند تا عکس بعد افتادن حلقه ازت گرفتم که شاد و شنگول شده بودی با من بازی میکردی تا گوشیم رو اوردم ازت عکس بگیرم طبق معمول کنجکاویت گل کرد و به دوربین نگاه کردی و خنده هاتو قطع کردی .
خنده هاشو نگاه کن
اینجا هم داشتی آقیغا میکردی که تازه یاد گرفتی،مامان سولی ورژن ریمکس آقیغا رو هم واست ساخته وقتی صداشو برات در میاره کلی ذوق میکنی
اینجا هم تازه ختنه شده بودی و خوابت برده بود