آرسنآرسن، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

آرسن مرد شجاع و قهرمان ما

عکس های 31 ماهگی ات

1394/4/8 16:59
نویسنده : soli
2,066 بازدید
اشتراک گذاری

نفس خاله 31 ماهه شده و من باز نتونستم زودی بیام وبلاگت رو آپ کنم غمگینخاله یه کم تنبلو شدهزباناما بازم همه رفتارهای این ماهت همشون تک تکشون یادمه چشمکبریم سراغ رفتارهای این ماهت

 

یه کاغذ وخودکار برمیداری و میگی من نقاشی میکشم و از ما میخوایی بگیم چی بکشی حالا دیالوگ های بین تو و خاله شادی موقع کشیدن نقاشی :

آرسن: شادی جان من چی بکشم؟

خاله شادی: عینک آننه رو بکش؟

آرسن :چشم (و فوری خط خطی میکنی و میگی کشیدی بعدش چی بکشم)

خاله شادی:دماغ خاله فرناز رو بکش خندهدیگه وقتی اشیا کم میارین برا کشیدن بیچاره نوبت به دماغ و دست و پای من میرسه قه قهه

 

تازگی ها رو تخت خودت تنهایی تو اتاقت میخوابی و بابت اینکار جایزه (برچسب )میگیریتشویقعلاقه زیادی پیدا کردی که از بچگی هات  بهت بگیم و میاری به عکسهات نگاه میکنی و کلی ذوق میکنی و میگی من کوچلو بودم ناز بودمزیبابعد خاله شادی و من میگیم هنوزم کوچلویی بعد خودت رو جای نی نی کوچلو جا میزنی و صدای گریه بچه کوچیک رودر میاری،من و خاله شادی هم قربون صدقه ات میریم محبتتو هم حسابی لوس میشی اینم شده بازی اینروزهای ما چشمک

 

اسباب بازی هات رو نمیپسندی دیگه از بس که همزمان میاری باهاشون بازی میکنی میگی تکراری شدن من اسباب بازی های جدید میخوام دلخور

 

وقتی میخوایی حرفت رو به کرسی بشونی جوری از ادم سوای میکنی که ادم تو تگنا قرار میگیره مثلا خاله فرناز تو الان میخوایی به من بستنی بدی ؟ سوالآننه جون من قراره با تو برم بیرون ؟سوالالحق که خیلی شیطون و زرنگی

 

بعد مدت ها دوست من خاله وحیده رو دیدی فردای اونروزش اومدی ازم میپرسی خاله وحیده دوست تو ؟میگم اره دوست منه میگی:آره قشنگه مهربونه وحیده خنده یا وقتی با تلفن حرف میزنیم سوال میپرسی با کی حرف میزنی ؟فدای پسمل فضولباشی بشه خاله بوسبغل

 

ماشینت رو خودت تنهایی میرونی بدون کنترل و میگی من یه کم دنده بزنم چشمکجالبش اینه وقتی سوار ماشین معمولی میشی دوست داری پشت رول بشینی و خودت برونی و یه کم هم عصبی میشی که اجازه نمیدین من برونم با صدای بلند میگی گویون من بیراز سورومخنده(اجازه بدین من یه کم برونم )

 

یاد گرفتی با دستات سوت بزنی انگاری تو کارتون دیدی و با چنان مهارتی اینکارو انجام میدی انگار چند ساله سوت میزنی و کلی ذوق میکنی زبانوقتی یه کار اشتباهی انجام میدی و میدونی اشتباهه تا میخواییم بهت بگیم کارت اشتباه بوده فرصت نمیدی میگی نهنهنهنه اینارو بچه های بد میکنن 

 

اونروزی اومدی میگی برا من یه ماسک بگیرین هم ماسک مهربون از حیوانات باشه هم سوپر من باشه هم ترسناک باشه میگیم واسه چی ترسناک میگی بچه هارو بترسونمعینک حالا اینارو از کجا یاد گرفتی خدا میدونه

 

تازگی ها میگی من kahraman هستم یعنی قهرمانم قوی بعد میپرسیم ازت kahraman چه جوری میشه میگی superman /batman/اینا kahramanan .بعد یه روزی اومدی گفتی kahraman ها چه جوری میشن منم گفتم غذاشون رو کامل میخورن ،مهربونن ،به همه کمک میکنن ،بالای مبل ها نمیرن از اون بالا نمیپرن برگشتی گفتی نه خاله تو اشتباه میگی kahraman ها از بالای ساختمون ها میپرن به ساختمون دیگه و اونموقع بود که من هنگ کردم تعجب

 

خاله مهسا جون از ترکیه برات یه تی شرت خریده بود و داده بود به خاله پری بیاره واست و تو خاله مهسا رو ندیده بودی ازش تشکر کنی فردای اونروز پیراهن رو پوشیدی میگی خیلی خوشگله از مهسا تشکر کنم بعد رفتی سمت گوشی با مهسا حرف بزنی یه هوویی دیدم منصرف شدی میگم چرا به مهسا زنگ نزدی میگی ظهره مهسا جان الان خوابه بده بد من بزنگم خنده واز فردای اونروز تا یادت میفتاد بزنگی با مهسا بحرفی ظهر میشد و تو مایوس که نمیتونستی بزنگی چشمک

 

 

حالا بریم سراغ عکسهای این ماهت چشمک

 

اینم کیک 31 ماهگی ات که مامان سولی جون زحمتش رو کشیده دست گلش درد نکنهمحبت

 

0

 

هورررررررررررررررا نفس خاله 31 ماهه شدهجشنجشنجشن

 

01

 

2

 

تازگی ها دستت رو به نشونه لایک نشون میدی و اینجا هم میگی خاله لایک داره این کیک زبان

 

3

 

اینجا هم میگی من kahramanam ,ادای سوپرمن رو در میاریقوی

 

3

 

ادامه ماهگردت تو حیاط ،بساطت رو بردی تو حیاطچشمک

 

4

 

و اینجا هم کیکت رو نوش جان میکنی با اون دستای توپولت خوشمزه

 

4

 

ریختی رو لباست و داری خودتو توجیه میکنی البته از ترسی مامانی  زبان

 

5

 

6

 

عکسهای مربوط به یه روز گردشمون محبت

 

7

 

8

 

11

 

010

 

011

 

10

 

اینجا هم غرق در خوردن بستنی هستی منم شکار لحظه کردم زبانخوشمزه

 

14

 

پسملی ما از بس رمانتیکه همش میره تو حیاط وگل هارو بو میکنه و چنان ذوقی میکنه از بوییدن گلها که نگو چشمکمحبت

 

13

 

14

 

15

 

28 خرداد تولد من بود و چند روز قبلش من و دوستام رفته بودیم پیک نیک که دیدم دایی سیامک زنگید گفت کجایین براتون میخوام وسایل بیارم سوالیهویی دیدم مامان اینا و تو شیطون خان ظاهر شدین زبان،دایی دیده بود تولد من ماه رمضون میفته یه کیک خریده بود و گفته بود چند روز قبل با دوستام دور هم باشیم محبتو تو هم مهسا جون رو دیده بودی و حسابی ذوق کرده بودیبوس بعد که نوبت فوت کردن شمع اینا شد تو یه کم ناراحت شدی غمگینچون به خاطر باد نمیتونستیم شمع رو روشن کنیم تا تو فوت کنی و قهر کردی و رفتی بعدش هر چقدر گفتم بیا ازت عکس بگیرم نیومدی تا لحظه آخر که دسته جمعی عکس گرفتیم. دست همه درد نکنه روز خوبی رو سپری کردیم بغلمحبتبوس

 

16

 

17

 

قربونش بشه خاله اش که وقتی ناراحته دور میشهاز اون محیط و خودش رو سرگرم میکنه خنده

 

19

 

اینجا هم واسه اولین بار به قطارت باطری انداختیم آخه اصلا تستشم نکرده بودیم تا وقتی خودت بزرگ شدی باهم اینکارو کنیم خاله فدات بشه چقدرم ذوق کردی ماچماچماچ

 

 

18

 

19

 

20

 

 

یه روزی قیچی مامان سولی رو برداشتی و موهاتو کوتاه کردی و آوردی گفتی من آرایشگر شدم موهامو کوتاه کردم اینم اثر هنریت خنده

 

20

 

یه خواب بعد از ظهری و عکسهایی که ازت گرفتمفرشته

 

21

 

برا جشن پایان تحصیلی یه مهد تم دلقک کار کرده بودم و تو روز جشن قول داده بودم تورو ببرم تا با عمو شادی عکس بگیری و مامان سولی تورو آورد و تو هم خیلی خوشحال شدی که تو اون جشن بودی چشمک

 

22

 

23

 

 

24

 

25

 

اینم تی شرت خوشگلی که خاله مهسا از ترکیه برات آورده ،دست گلش درد نکنه بوسبغل

 

26

 

اینم برچسب ها و کتاب هایی که خاله مهسا برات گرفته بود دست گلش درد نکنه محبتبوس

 

27

 

اینم تی شرت به انتخاب خودت چشمکدست مامان سولی درد نکنه محبت

 

28

 از اونجایی که مسواک زدن رو خیلی دوست داری یه روز با آننه رفته بودین بیرون گفتی آننه بریم برا من مسواک بگیر و اینم انتخاب خودت بوده چشمک

 

29

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (9)

نظرات (6)

مامان ela
19 تیر 94 2:14
سلام تولدت مبارک الهی که ۱۲۰ ساله بشی ۳۱ ماهگی آرسن هم مبارک مث همیشه متفاوت و قشنگ بود فرناز جون اینجا کجاست رفتین برکه آب هم هست؟ کیکتم خیلی خوشرنگ و قشنگ بود نوش جونتون
soli
پاسخ
مرسی عاطی جون فدای مهربونیت
مامان فدیا
22 تیر 94 9:11
به به چه مامان خوش سلیقه ای چه کیک قشنگی درست کرده بود و یه پسر مثل همیشه خوب و مودب
soli
پاسخ
مرسی عزیزم لطف داری
ناهید
24 تیر 94 17:35
وای فرناز سلام خوبی من شرمنده تم اونم از نوع خیلی زیاد دوستی مثل من نوبره والا منو شطرنجی کنین کسی منو نبینه الان میخوام تو افق محو بشم . تولدت مبارک دوست مهربون و خوشگل و دوست داشتنیه من امیدوارم سالیان سال در کنار خانواده خوبت با عشق و آرامش زندگی کنی و تولد 120 سالگیتو جشن بگیری برات از خدا یه دنیا آرامش و برکت میخوام دوست قشنگم دوست دارم عکسا هم مثل همیشه عالی بود و کیک تولد هم نوشته هاتو خوندم کلی خندیدم از کارای آرسن خیلی باهوشه مخصوصا اون قسمت قهرمان امیدوارم همیشه سالم باشه آرسنو ببوس از طرف من
soli
پاسخ
الهی فدات بشم گلم من از این مطمئنم که همیشه تو قلب ودعاهای توهستم و این حس بهترین حس دنیاست مرسی مهربونم که همیشه هستی انشالله تو هم به همه آرزوهات برسی ممنونم که یادم هستی خیلی خیلی دوستت دارم آرسنم که خاله جونی شیطون شده حسابیحتما میبوسم
تک دختر مامانش(kosar)
10 مرداد 94 16:04
سلام خاله جان. خوشحال ميشم به وبلاگ zahra82.niniweblog.com برید و به من کد 5 ♥♥♥رای بدهید. کلی متشکرم.راستی به وبم سربزنید.مرسی
soli
پاسخ
حتما
تک دختر مامانش(kosar)
10 مرداد 94 16:04
سلام خاله جان. خوشحال ميشم به منم سر بزنید. دووووووستون دارم.
soli
پاسخ
چشم عزیزم
نسیم
27 مرداد 94 15:59
ای واااای من این طور که تو عکسا معلومه هنوز پوشک داره؟!! به جای این همه لوس بازی و ماهگردبازی بهتره از پوشک گرفتن رو یاد بچه بدی عزیزجان
soli
پاسخ
آره واقعا ای واااای بر شما که اونقدر فضولین که از رو بیکاری به پوشک بچه ی مردم هم رسیدگی میکنین .دوست عزیز کاش بجای فضولی چند تا کتاب در مورد روانشناسی کودک بخونین بعد بیاین اینجا اظهار نظر کنین .در ضمن یه مادر بیشتر از دیگرون فکر بچشه و صلاحش رو میدونه و یک ای وای دیگه که اونقدر چشمتون رو حسد پر کرده که بجای دیدن زیباییهای وبلاگ پوشک بچه رو بررسی میکنین ،شما بهتره بجای اینکه به فکر پول پوشک دیگرون باشین به خودتون وقت بزارین تا رفتاراتونو تجدید نظر کنین که به مردم با دید بخل و حسد نگاه نکین.