آرسنآرسن، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

آرسن مرد شجاع و قهرمان ما

عید1394

1394/1/23 17:14
نویسنده : soli
2,136 بازدید
اشتراک گذاری

بالخره یه سال رو با همه اتفاق های خوب و بدش سپری کردیم و  وارد سال 1394 شدیم .ایشالله امسال سال خوبی برا همه دوستای گلمون و کسایی که دلشون باهامونه بشه و همه به آرزوهاشون برسن .محبتبوس

 

امسال عید تو وروجک کوچلوی خاله با صله ارحام و گشت و گذار سپری شد و تا میتونستی خوش گذروندی ایشالله همیشه لبت خندون باشه نفس خاله محبتبغل

 

اما رفتارهای این ماهت

 

تا میرسیدی به یه جایی عید رو تبریک میگفتی بهت گفته بودم اول سلام بگو بعد بگو عید مبارک و تو هم با اون زبون شیرینت تبریک میگفتیزبان و خونه اقوام تا یه بچه میدیدی کلی ذوق میکردی برا بازی کردنزیباوبا مهربونیات و بغل کردن بچه ها و بوسیدنشون باعث میشدی کلی دوست جدید پیدا کنی چشمکموقع آماده کردن سفره هفت سین هم با تو مکافاتی داشتیم به همه توضیح میدادی اینا چیان این ماهی این سبزه و به سمنو که میرسیدی چون از قبل کلیپ عید نوروز کارتونی رو دیده بودی و خیلی خوشت میومد با یه لحنی میگفتی سمنو آی سمنو پای هفت سین سمنو خنده

 

دیگه اونقدر بزرگ شدی که تو کارهای خونه حسابی کمک میکنی موقع شام و ناهار تو آوردن  وسایل سفره کمک میکنی ،تا یه جایی آب میریزه و کثیف میشه میری فوری دستمال میاری میگی پاک بکنم زبانموقع بیرون رفتن خودت لباسهات رو انتخاب میکنی وکمبین میکنی و نمیشه لباسی غیر دلخواهت تنت کرد آرام یه اتفاق جالب که افتاد داشتیم میرفتیم بیرون دیدم نیستی بعد رفتم اتاق دایی دیدم در ژلش بازه حدس زدم که احتمالا کار تو باید باشه بعد که پیدات کردم یواشکی تورو میپاییدم ،دیدم جلو آیینه ایستادی با اینکه قدت نمیرسه خودت رو تو آیینه ببینی از ژل به دستات میمالی و به موهات میزنی و حالت میدی عین دایی من که از خنده مرده بودم خندهگرفتم چلوندمت حسابی خوشمزه،آخه یه وروجک اینهمه شیطون میشه سوال

 

دندونم درد میکرد اومدی پیشم گفتی خاله چی شده ؟(البته این قسمتهارو با یه لحن خاص خودت میگی اونایی که باهات حرف زدن میفهمن چی میگمچشمک) بعد من با لحن دپرسانه گفتم دندونم درد میکنه بعد یه کم فکر کردی انگار پیش خودت گفتی لابد با خاله همدردی کنم دردش میره برگشتی گفتی به ترکی منیم  دَ باشیم آریر خاله (یعنی خاله منم سرم درد میکنه )بعد من گفتم بیا بوست کنم خوب بشه گفتی نه نه خاله منو ببوسی منم دندونم درد میگیره خندهقه قههفکر کردی من ببوسمت دندون دردم به تو منتقل میشه خیلی خنده دار بود

 

رفته بودیم بیرون قرار بود شما به ما ملحق بشین ،تا رسیدی گفتی ســــــــلام (به صورت کشیده ) آننـَسی (سلام مادرش ) آننسی سلام تعجب معلوم نیست اینارو از کجا یاد میگیری .بیشتر لغات رو هم به فارسی هم به ترکی هم انگلیسی یادگرفتی بعضا تو خلوت خوددت تمرین میکنی مثلا اونروزی مامانی برات میوه گذاشته بود تو بشقاب دیدم داری با خودت اسم میوه هارو تکرار میکنی این سیبِ این پرتقالِ این کیویِ و ..... زیبایا وقتی میریم پارم موقع بالا رفتن از پله های سرسره با خودت شماره هارو تکرار میکنی 1،2،3،و..... راضی یا سیب زمینی دیدی میگی اینا هم patates  ان ، به مامانی برگشتی گفتی bana ne (یعنی به من چه)

 

رفتی پارک با بچه ها بازی کردی رسیدی خونه به خاله شادی تعریف میکردی که یه پسر بود اسمش علی رضا بود سنگ انداخته تو هم یاد گرفتی یه سنگ برداشتی خواستی پرتاب کنی بعد خاله شادی چپ چپ نگاه کرده گفتی نه نه خطر داره خندهخونه مهمون اومده میگم خاله رو دوست داری برگشتی میگی مهسا رو خیلی دوست دارم از بس که عاشق مهسا جونی محبت تا یه کاری انجام میدی میگی منه باخین منه باخین (به من نگاه کنین با یه حالت شگفت زده میگی ،که یعنی ما کنجکاو تو بشیم )وقتایی که تو خونه پیلاتس کار میکنم از من یاد گرفتی پاهات رو میبری بالا میخوایی پابشی بعد میگی علی یعنی یا علی ،بعد بهت میگم چرا اینهمه به خودت زور میدی میگی ورزش میکنم  ،وزنه ها رو برمیداری باخودت میاری تو اتاق میگی من قوی ام راضیخاله فدای عشق پهلوونش بشه محبتبوس

 

از اونجایی که کم کم تو مرحله آموزش برا ترک پوشکی و سعی میکنیم با توضیح بهت بگیم که پوشک اذیتت میکنه و بزرگ شدی و باید موقع جیش بیایی بگی ببریمت دستشویی یه روز که ازم خواسته بودی ببرمت پارک تو راه که داشتیم میرفتیم با هم حرف میزدیم و تو طبق معمول میگفتی این چیه ؟اون چیه؟ یه هویی گفتی خاله خاله گفتم جانم گفتی من جیش میکنم بعد زدی زیر خنده اخه با یه لحن خاصی  گفتی قه قهه

 

از اونجایی که عاشق همه بچه هایی ،منم خواستم تستت کنم هیسبهت گفتم آرسن میخواییم بریم خونه فلانی بعدتو هم گفتی بریم ماشین بازی کنیم باهاش منم گفتم آره میریم خونه اونا ولی تو باهاش بازی نکنی و ازش ماشین نخوایی اون پسر بدیه تورو میزنه (آخه چند بار تورو اذیت کرده بود ) در کمال ناباوری گفتی خاله بد باشه من دوست دارم اونو تعجببعد موقع گفتن این جملات چشاتو میبستی سرتو خم میکردی سمت شونه ات که منم راضی کنی که دوستش داشته باشم ،اون لحظه بهترین حس دنیا بود که فهمیدم تربیتت تا حالا خوب بوده اینکه همه رو دوست داری همه رو بغل میکنی این جملات یه بچه 28ماهه بود و این یه دنیا ارزش داد که دلش پر از عشق و خوبیه محبت

 

مامان سولی میگه قبل خوابیدنت میایی بغلش میکنی و نقطه به نقطه صورتش رومیبوسی و میگی من تورو اینهمه با دستاتم نشون میدی دوست دارم بغلمحبت

 

از بس که عاشق آدامسی من بیچاره از وقتی تو آدامس میجویی تو حسرت آدامسم ،یه روز که رفته بودیم بیرون دیدم اومدی پیشم دستمو گرفتی یواشکی گفتی فری آدامس داری؟  از اونروز تا کسی روگیر میندازی میگی آدامس داری ؟فیلم داری ؟خندونکچشمکتا کسی میزنگه فوری میری گوشی رو برمیداری و مشتاقی بحرفی مخصوصا خاله پری بهش میگی بیا بازی بکنیم ،پری آدامس داری ؟ فیلم داری ؟ چی چی داری؟بغل

 

بعضا لج بازیت گل میکنه مخصوصا وقت خوابت که میرسه ،دایی لحافت رو برداشته بود میگفتی سیامک سنه ددیم وِر مَنَه (سیامک بهت گفتم بده به من )بعد دایی میگفت مال منه میگفتی سیامک آتاجام اِیشیه (میندازم بیرون )خنده بعد موقع ماهگردت دایی میگه عجب ژستهایی میگیری ،میگی سیامک ایستیسن سَنَده کیک آلاخ(سیامک میخوای واسه توهم کیک بخریم) ،تولد بگیر شمع فوت کن خنده

 

بلوز تازه پوشیدی میخواستم بهت بستنی بدم میگی مواظب باش بلوزم تازه هست کثیف میشه خندونکچشمکتا میبینی یکی لاک زده میگی خاله لاک بزن ،آرایش بزن از بس که خوش سلیقه ای آرامزیبا

 

اما عید نوروز به روایت تصویرزیبا

 

سفره هفت سینمون که کار من و آننه جونچشمک

 

0

 

1

 

2

 

لباسهای عیدت که آننه جون زحمتشون رو کشیده ژاکت و کلاهت رو بافته و شلوارت رو دوخته ،همشونم عالی شدن دست گلش درد نکنهتشویق (اینارو آننه جون خودش برات میدوزه که بعدا برات یادگاری بشه )محبت

 

3

 

واما نفس خاله سر سفره هفت سین و شیرین کاری هاش چشمک

 

4

 

5

 

وقتی خودشو برا خاله اش لوس میکنه بغلمحبت

 

6

 

7

 

8

 

وقتی سوار بع بعی میشه ،بع بعی بیچاره خندونک

 

9

 

وقتی برا خاله قلب درست میکنه و میگه یه عَلمِ دوست دارم تورو محبت

 

10

 

طبق رسم و رسوم سال پیش فقط فکر و حواست پیش خوراکی هاست و انگولک کردن سفره هفت سین و گل کردن کنجکاویت زبان 

 

11

 

12

 

و اما آرسن جون موقع عید دیدنی ها و گردش

 

اتاق دختر خاله آلار و طبق معمول مشغول بهم ریختن اتاقش و سوال پرسیدن که این چیه ؟ سوال

 

13

 

سفره هفت سین لاله پارک

 

14

 

 

15

 

16

 

 و اما سفره های هفت سین شهرمون

 

17

 

18

 

19

 

20

 

21

 

22

 

23

 

31

 

32

 

و اما عیدی ها  آننه جون و دایی سیامک 100هزار تومن و مامان جون و بابابزرگ و عمو سعید 100 هزار تومن وجه نقد دادن دست گل همشون درد نکنه

 

عیدی از طرف مامان سولی و بابایی

 

23

 

24

 

عیدی خاله شادی و خاله فرناز ،البته به انتخاب خودت چشمکمبارکت باشه نفسم محبت

 

27

 

28

 

عیدی دختر عمه یگانه جون

 

29

 

عیدی دختر خاله آیلار جون

 

30

 

و اما نهم فروردین 29 اَمین ماهگردت بود و توی عید هم ماهگردت یادمون نرفت نفسم و برات به قول خودت تولد گرفتیم و برا دایی سیامک نگرفتیم ،دل دایی بسوزه باازبانچشمک

 

مامان سولی زحمتش رو کشید وبرات کیک درست کرد دست گلش درد نکنه تشویق

 

33

 

هورا آرسن خاله 29 ماهه شده جشنجشنجشن

 

033

 

جوری فوت کردی شمعت رو که ازش کلی دود بالا اومد و خودتم تعجب کردی خخخآرام

 

35

 

اینجا داری با نوک انگشتات aShk میکنی چشمکمحبت

 

34

 

این عکسها نشون دهنده اینه که بعدا بدونی موقع عکس گرفتن با تو چه مکافاتی داشتیم وسط ماهگردت میگی بیا اَدی بازی بکنیم عینک

 

37

 در ادامه ماجرای قهر کردن و یه گوشه نشستن و من نمیخوام عکس بگیرم و انگشت  زدن به کیک رو طبق معمول داریم کچل

 

38

 

بعد مراسم بریدن کیک و خوردن از کیکتو گفتن کلمه خیلی خوشمزسخوشمزه

 

39

 

ودر انتها اتمام شادی با گفتن کلمه بایس و با بابای البته طبق خواست خودت راضی

 

40

 

وقتی با دایی میری تو حیاط فوتبال بازی کنی و من شکار لحظه میکنم از بازیتون

 

41

 

وقتی میری تو پنجره اشپزخونه میشینی و میخوایی پرنده هایی که تو حیاط اومدن رو ببینی محبت

 

43

 

44

 

وقتی با خاله فری دو تایی میریم پارک

 

44

45

 

و اما وقتی با آننه جون میری پارک موقع اومدنی برا خاله گل میچینی محبت خاله فدات بشه که اینارو برام چیدی اوردی انگار دنیارو بهم دادن بغل

 

46

 

و اما 13 بدر 1394 

 

48

 

49

 

وقتی آرسن پفک میبینه با عشق پفک میخوره زبان مامان سولی نبینه اینارو خنده

 

50

 

51

 

52

 

 وقتی باد بزن دست آرسن میفته و به وجد میاد چشمک

 

54

 

54

و بعد نوبت رفتن سراغ بساط منقل و باد زدن عینک

 

55

 

56

 

و بعدش بساط ناهار 13 بدرمون خوشمزه

 

00

 

57

 

با توپش میره سراغ بچه ها و اونا هم چون بزرگ هستن با آرسن بازی نمیکنن و آرسن با عصبانیت میاد خنده

 

59

 

و وقتی برا خودش همبازی پیدا میکنه و مشغول بازی میشه و خاله شادی از دور لحظه های بازیبا بچه هارو شکار میکنه 

 

60

 

چند روز پیش که تگرگ بارید و تو ترسیده بودی و داد میزدی من میترسم آننه جون ترسو

 

61

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (3)

نظرات (10)

مامان ela
28 فروردین 94 16:27
هم سفره هفسینت عالی بود و هم بقیه عکسا ماهگردتم مبارک آرسن جون رفته رفته هم خوشگلتر میشی عزیزم فرناز جون پست قشنگی بود لذت بردم
soli
پاسخ
مرسی عاطی جونم تو لطف داری فدات مهربونم
spatra
29 فروردین 94 21:11
سلام فرناز جون سال نو مبارك باشه به خودت و خانواده عزيزت و همچنين گل پسرى آرسن عزيز كلى از عكسها لذت بردم در ضمن بيست و نه ماهگيت مبارك باشه آرسن خاله😍😘
soli
پاسخ
مرسی خاله مهربون فدات
مامان علی(نازی)
30 فروردین 94 20:20
آرسن جونم سال نو با تاخیر مبارک 29 سالگرد تولدتم مبارک
soli
پاسخ
مرسی خاله جونی سال نو شما هم مبارک باشه
مامان آنيسا
31 فروردین 94 16:57
مثل همیشه عالی ببوس از طرف من آرسن جون رو
soli
پاسخ
مرسی سعیده جون.فدات
مهسا
5 اردیبهشت 94 14:10
سلام عزیزم برا آرسن جونم بوووووووووووووووووووووووووووووووس بوووووووووووووووووووووووس بووووووووووووووووووووووووس بوووووووووووووووووووس بووووووووووووووووووس بووووووووووووووووس بوووس بوووس بوووس بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
soli
پاسخ
فدات گلم بوووووووووووسسسسسسسسس
ناهید
5 اردیبهشت 94 17:09
سلام فرناز جون خوبی دختر خوب ؟ معلوم هست کجایی ؟بووووووووووووووووووس دلم برات تنگ شد. سال نو مبارک امیدوارم سال خوبی باشه برای همتون . مثل همیشه عکسا عالی بود مخصوصا سفره هفت سین مثل همیشه با سلیقه ، پرفکت و یکه یک کیک تولد 29 ماهگی هم عالی بود . کارای آرسن خیلی با مزه اس کلی خندیدم مخصوصا سر اون لحاف با دایی سیامک و دندون دردت . ایشالا همیشه سالم باشین و شادی توی تک تک لحظه های زندگیتون باشه و همیشه در نهایت آرامش زندگی کنین . دوست دارم دوست گلم . آرسنو از طرف من ببوس .
soli
پاسخ
سلام ناهید جون الهی فدات بشم یه کم سرم شلوغ این روزها واسه خاطر اون تو خوبی ؟ توکه لطفتت به ما بی نهایته واقعا همیشه با مهربونی هات مارو شرمند میکنی از یه طرف خوشحالم یه دوست خوب مثل تو دارم آرسن رو هم که نگو خاله خیلی شیطون بلا شدهایشالله از این به بعد زود زود آپ میکنم ،ممنون بابت اینکه همیشه به یادمونی
مامان زهره
5 اردیبهشت 94 21:19
سلام آرسن جون عاشقتم گلم چه عکس های قشنکی گرفتی فوق العاده است خوشگلم امیدوارم همیشه سالم وشاد باشی نفس
soli
پاسخ
مرسی خاله مهربون همیشه لطف داری به ما و شرمنده میکنی
مامان زهرا
15 اردیبهشت 94 16:25
سلام مثل همیشه همه چی عااااااااالی بود
soli
پاسخ
مرسی عزیزم
شهلا مامان اميرارسلان
23 اردیبهشت 94 21:23
سلام به آرسن جوني ايشالله سال خوبي داشته باشي گل پسري البته با كلي تاخير جيگر خاله قربونت برم اينقدر معربوني بچه ها رو دوس داري ميبوسمت يه عاااالمه مثل هميشه عكساتو ١٠٠٠ بار ديدم
soli
پاسخ
قربونت دوست مهربونم.لطف داری گلم
مامان صدرا
11 خرداد 94 23:06
فرناز جون کجایین دلتنگتونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیم ؟