عکسهای هنری مهسا جون و حرفهای دل خاله
خاله جون اینبار با حسهای عجیب اومدم سراغت بیشتر خواستم حرفهای دلمو بنویسم برات ،تا حالا فکر نمیکردم وداع با خاطرات چندین ساله اینهمه سخت بیاد برام .قراره خونه مون رو چند واحده بکنن و قراراه بعد یه سال برگردیم به خونه مون اونم با شکل جدیدش و حالا که شروع کردیم به بسته بندی همه جا ،بوی خاطراتمون رو میده بوی غم ها شادی هایی که توی این 20 سال داشتیم ،تنها چیزی که عذابم میده انگاری همه خاطرات بابا جونم رو تو گوشه گوشه این خونه میذارم و میرم ،همه جای خونه برامون یاد اور خاطره های خوب و غمهامون هستش توپ بازی هامون با بابایی تو حیاط خونه ،خونه تکونی های دم عیدی با بابا اونم به خاطر جایزه ،پشت بوم خونه و بساط شام و مهمونی و خ...
نویسنده :
soli
16:00